رفتن به چهارتا امامزاده در یک روز ...
تاریخ به بعد، نمک هم جزو نذریات این بقعه شد یک روز که من در اتاقم در حال درس جواب دادن به مامان بودم متوجه خنده های بلند بلند و قهقهه امیر علی جون شدیم ما هم بدون اینکه علتش را بدونیم با اون می خندیدیم تا اینکه خودش از ما پرسید مگه حسنی هم امام میشه ؟؟؟ من و مامان که تازه علت خنده های امیرعلی را متوجه شدیم دیگه اینبار از خنده غش کردیم حالا نخند کی بخند مامان از من پرسید یاران امام رضا ع را نام ببر من گفتم: خواهرش حضرت معصومه س ،برادرش حضرت شاهچراغ و امامزاده عبدالعظیم حسنی ع امیرعلی که همه داستانهاش ،اسم شخصیتش حسنی ست فکر کرد همون حسنی حالا امامزاده شده برای همین هم بلند بلند می خندید ...
نویسنده :
مادر دوامیر
12:46